گروه سیاسی نماینده- اسدالله بادامچیان این روزها به عنوان نایب رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در عرصه سیاسی، تشکیلاتی فعالیت می کند و سابقه عضویت در حزب جمهوری اسلامی را نیز در کارنامه تشکیلاتی خود ثبت کرده و همواره در سازوکار انتخاباتی اصولگرایان حضور داشته است.
وی همچنین در انتخابات مجلس هشتم در فهرست جهه متحد اصولگرایان قرار گرفت و همراه با سایر اصولگرایان دیگر پیروز انتخابات شد.
بادامچیان در انتخابات مجلس نهم هم در فهرست جبهه متحد اصولگرایان قرار گرفت اما وی به همراه محمد نبی حبیبی و حسن غفوری فرد دبیر کل و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه نتوانستد به بهارستان ورود پیدا کنند.
این عضو باسابقه حزب موتلفه اسلامی در گفتگوی مشروح با خبرنگار "نماینده" به سازوکار وحدت اصولگرایان در انتخابات آینده، احیاء خانه احزاب و اعلام موجودیت ندا(ندای ایرانیان) پرداخت و در خصوص نگاه وی به سازوکار وحدت در بین اصولگرایان، گفت: از نظر من،وحدت منحصر در اصولگرایان هم نیست اگر با غیر اصولگرایان نیز بتوانیم براساس ضوابط و معیارها وحدت می کنیم
بادامچیان در طول مصاحبه خاطراتی هم از شهید رجایی و شهید بهشتی بازگو کرد و با بیان اینکه این شهدا به دنبال جامعه نمونه اسلامی بودند، گفت: ما هم در جامعه این ذهنیت را باز می کنیم که راه نجات کشور و مشکلات اقتصادی و راه اینکه جامعه در سعادت و خوشی به سر ببرد ایجادجامعه نمونه اسلامی است.
وی در این مصاحبه خاطره ای از دیدار خود با محمد خاتمی و نحوه خریدن مدرسه در خیابان عطارد برای خانه احزاب بیان میکند و با اشاره به تلاش برخی از احزاب برای احیا خانه احزاب معتقد است: با توجه به عملکرد گذشته این خانه، خانه احزاب پانمیگیرد.
نایب رئیس جبهه پیروان همچنین نسبت به گزارش "نماینده" در خصوص قرار گرفتن اصولگرایان سنتی در پازل دولت واکنش نشان داد و قبل از اینکه دراین باره اظهار نظر کند،به ترویج و انعکاس واژه اصولگرایان سنتی اعتراض کرد و گفت: بنده اصلاً بحث اصول گرایان سنتی را قبول ندارم راست و چپ و قدیم و جدید ساخته و بافته مجاهدین انقلاب در نشریه "عصر ما" بود یک بار آمدند گفتند چپ قدیم، راست قدیم، راست جدید در صورتی که همه آنها وارداتی است و منطبق با ایران نیست. سنتی یعنی چه؟ اصلا مدرن چیست که می خواهند سنتی را در مقابل آن قرار دهند.
مشروح گفتوگوی "نماینده"، با اسدالله بادامچیان به شرح زیر است:
نماینده: برای انتخابات مجلس با چه رویه ای ورود پیدا خواهید کرد؟ با چه سازوکاری می خواهید نقشه جامع را در انتخابات مجلس طراحی کنید؟ آیا با تشکل های دیگر وحدت خواهید کرد؟
بادامچیان: ببینید وحدت اصول گرایان وحدت همه کسانی است که در این مملکت دلشان برای مجلس دهم که بتواند فعال و قوی در صدر امور باشد می تپد پس این وحدت امر لازمی است.
از نظر من،وحدت منحصر در اصولگرایان هم نیست اگر با غیر اصولگرایان نیز بتوانیم وحدت می کنیم براساس ضوابط و معیارها، یعنی آنها هم اگر دیدندنامزدهای اصولگرایان از نامزدهای آنان برای نمایندگی ملت و رفع مشکلات مناسب ترند چه اشکالی دارد که با اصولگرایان در مورد نامزدها به وحدت برسند و ملت احساس کند که به جای غلبه جناحی،همه در صدد تشکیل مجلس مطلوب برای کل ملت هستند و با خیال راحت و با رای بالا به فهرست مشترک رای دهند.
نماینده: این وحدت چگونه شکل می گیرد؟
بادامچیان: ما همه با هم می نشینیم گفتگو می کنیم مثل همیشه که این کار را کرده ایم. وحدت این است که به یک جمع بندی برسیم و همه متحدا به آن عمل کنیم البته ما کسانی که از شورای نگهبان تایید می شوند را خارج نظام نمی دانیم ولو اصولگرا نباشند لذا همکاری ما فقط با اصول گرایان نیست، معتقدیم همه کسانی که در این مملکت با هر عقیده ای می خواهند مملکت شان، مملکت آزاد، آباد مستقل و قوی باشد می توان با این اشتراکات با آنها همکاری کرد. پس ما معتقدیم با همه ی نیروها( از جمله اصلاح طلبان داخل نظام به شرط اینکه در فتنه حضور نداشته باشند می توان کار کرد) چرا که فتنه داخل نظام نیست. فتنه گران بازی خورده سران فتنه که آمریکا و انگلیس صیهونیسم هستند می باشند و دیگر به درد مملکت نمی خورند، آنها اگر از اسرائیل بازی خوردند، اگر فردا سرکار آمدند مقابل اسرائیل نمی ایستند.
اما آیا با اصلاح طلبانی که در درون کشور فعالیت می کنند می شود همکاری کرد؟ بله، اما کجا؟! هر کس جای خود را دارد او را نمی شود امام جمعه کرد یا نماینده مجلس باید حقوق اسلام بداند و با قانون گذاری آشنا باشد قدرت تقوایی داشته باشد که دنیا طلبی او را فریب ندهد و فردا برای این که دوباره نماینده شود هر کاری را انجام ندهد. بنابراین چنین شخصی را می توان ولو سلایق متفاوتی دارد در نظام پذیرفت معتقدیم که با همه نیروها می توان کار کرد و با همه سلایق مختلف اصول گرایان باید کار کرد لکن در انتخابات یک رقابت داخلی داریم آن رقابت داخلی که با ادب و با احترام باشدو نامزد برتر و اصلح را معرفی کنیم تا مردم به راحتی رای دهند اگر مثلا در قزوین گفته شد شما به آقای رجایی رای بدهید( من شهدا را می گویم که الان نیستند) خب مردم قزوین می آیند به رجایی رای می دهند،می گوییم به شهید بابایی رای بدهید آن ها به بابایی رای می دهند روشن است که اگر شما فرد بهتر، شایسته تر، خوش سابقه تر معرفی و تبلیغات عادی هم انجام دهید مردم وقتی احساس کردند شما بهترین ها را معرفی کرده اید به او رای می دهند چون فهیم و هوشمند هستند.
نماینده: آقای بادامچیان شفاف صحبت کنیم، شما از معرفی افراد هوشمند و قوی در انتخابات سخن گفتید و به این نکته اشاره کردید مردم هوشمند هستند و به افراد خوش سابقه رای می دهند اما ما دیدیم در انتخابات گذشته همچون انتخابات مجلس این اتفاق رخ نداد چرایی آن مورد سوال است
بادامچیان: در انتخابات گذشته تقریباً ۸۰ درصد فهرست های گروه های گوناگون اصول گرا یکی بود و فقط در ۲۰ درصد و در جاهای خاص با هم اختلاف داشتند و مجلس نهم مجلس خوبی شد ولی در انتخابات ریاست جمهوری که اختلافات ایجاد شد ما هزینه های زیادی دادیم و نتیجه اش همین حرف های پس از انتخابات ریاست جمهوری شد.
نماینده: بهتر نیست از الان کلاً دور وحدت را خط بکشید و بگویید دیگر به وحدت نیازی نیست؟ ما لیست خودمان را ارائه می کنیم شما(اصولگرایان دیگر) لیست خودتان را ارائه کنید و این مردم هستند که انتخاب می کنند و فعالان سیاسی و احزاب روی برنامه کار کنند چرا که ۸۰ درصد لیست ها مشترک می شود
بادامچیان: این حرف ها، حرف های عقلایی است اینکه ما بگوییم برنامه داشته باشیم فرد هم داشته باشیم تبلیغ صحیح غیر افراطی هم داشته باشیم خب این در مردم اثر می گذارد اما از آن طرف با آنهایی که می خواهیم وحدت داشته باشیم نمی خواهیم بده بستان کنیم مسئولیت های نظام طعمه برایمان نیست، وظیفه است از این رو باید دید چه کسی اصلح است؟ چه کسی بهترین است؟ اصول گرایی همان خاطره ای است که من از آقای رجایی نقل می کنم یعنی بنده و شهید اسلامی در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی از سوی شهید بهشتی مامور شدیم تا خدمت رجایی برویم و به او بگوییم ما در شورا به این جمع بندی رسیدیم که شما باید نخست وزیر شوید، شهید رجایی گفت: من باید فکر کنم تا ببینم بهتر از من نیست اگر بهتر از من است برویم به او کمک کنیم و اگر به هرحال من مجبورم مسئولیت را بپذیرم آیا این توانمندی را دارم که این مسئولیت را خوب اجرا کنم و سوم هم این که اگر به این مقام رسیدم، مقام مرا فاسد نمی کندپرسیدم کی جواب میدهید؟ گفت یک هفته دیگر ملاحضه می کنید. می گوییم بیا نخست وزیر شو رجایی می گوید: من باید بروم ببینم وظیفه ام چیست. این اصولگرایی است که در پی مقام نیست در پی انجام وظیفه و تکلیف الهی است.
ما به وظیفه مان عمل می کنیم یعنی برای مردم مطالبات خود را می گوییم افراد خوب را انتخاب می کنیم تا مردم اگر خواستند به این خوب ها رای دهند چون حکومت خوبان جز با انتخاب صلحا صورت نمی گیرد. همچنین سعی می کنیم همه کسانی که به ارزش های متعالی اسلامی معتقدند را دور هم جمع کنیم اما اگر نشد خب کار خودمان را می کنیم آنچه وظیفه است انجام می دهیم؛ این ها از نظر ما نگرانی به آن معنا ندارد. بر خلاف غربی ها که خیال می کنند ما وقتی انتخابات برگزار می کنیم یک نفر می آید مقابل نظام می ایستد مثلاً می گفتند آقای خاتمی گورباچوف است از این رو تحویلش گرفتند اما آقا(رهبر معظم انقلاب)پس از چند سال در دیدار با مسئولان خندیدند و خنده کنان فرمودند می گویند" این آقای خاتمی گورباچوف است، این رئیس جمهور خود من است مقابل نظام که نمی آید در درون نظام می آید" حالا بعضی ها خیال می کنند اگر مثلاً رئیس جمهور آقای احمدی نژاد بود داخل نظام و اگر آقای روحانی شد خارج از نظام است نه این طور نیست همه داخل نظام هستند و آقا هم آنها را اداره و هدایتشان می کنند.
نماینده: آقای بادامچیان به نحوه ورود و فعالیت اصولگرایان سنتی در عرصه انتخابات مجلس آینده بپردازیم، پایگاه اطلاع رسانی "نماینده" گزارشی از تعامل اصولگرایان سنتی که در فضای سیاسی کشور به عنوان جبهه پیروان شناخته می شوند با دولت منتشر کرده بود آیا اصولگرایان سنتی در انتخابات با حامیان دولت ائتلاف خواهند کرد؟
بادامچیان: بنده اصلاً عنوان اصول گرایان سنتی را قبول ندارم راست و چپ و قدیم و جدید و این ها ساخته و بافته مجاهدین انقلاب در نشریه "عصر ما" بود یک بار آمدند گفتند چپ قدیم، راست قدیم، راست جدید در صورتی که همه آنها وارداتی است و منطبق با ایران نیست. سنتی یعنی چه؟ اصلا مدرن چیست که می خواهند سنتی را در مقابل آن قرار دهند.
مدرن یعنی جدید خب همان فارسی اش را بگویند، بگویند قدیمی ها و جدیدی ها چرا آمدند سراغ قدیمی ها اصلاً این واژه ها غلط است این واژه ها را استکبار می سازد که بگوید این روحانی چپ و آن روحانی راست است روحانی چپ و راست ندارد در خط امام چپ و راست نداریم این سنتی و آن مدرن است اصلاً مدرن را چرا غربی ها به کار می برند؟ چرا لفظ فارسی اش را نمی گوییم؟ چرا می گوییم دموکراسی چرا می ترسیم بگوییم مردم سالاری برای این که برخی می خواهند همان دموکراسی غرب جا بیفتد این خط فکری و خط اصلاح طلبان که پس مانده همان خط روشنفکری غربی هستندمی باشد که در زمان فتحعلی شاه به ایران آمد و «ته اش»(پایانش) به اینها رسید که پسمانده آنها هستندو حرفی برای گفتن ندارند. اخیرا آقای دکتر تاجیک نوشته است "نو اصلاح طلبی" اصلاً نو اصلاح طلبی یعنی چه؟ شما که اصلاح طلبی را ترجمه نکرده اید مفهومش را نگفته اید حالا چرا نو اصلاح طلبی را مطرح می کنید.
نماینده: با این حال جبهه پیروان با جریان دولت در انتخابات آینده همسو خواهد شد و به عبارتی در زمین حامیان دولت بازی خواهد کرد؟
بادامچیان: بنده نائب رئیس جبهه پیروانم هنوز چینین خبری را نشنیده ام، البته ما با دولت مشکل نداریم چون دولت این کشور است اما دولت حق دخالت در انتخابات را ندارد و افرادی که این چنین سخن می گویند معلوم است که قانون را توجه نکرده اند.
نماینده: بله دولت حق دخالت در انتخابات را ندارد سوال این بود آیا جبهه پیروان با جریان همسو با دولت(اعتدال گرایان) در انتخابات ائتلاف می کند؟
بادامچیان: اعتدال واقعی را عسگر اولادی داشت ضمن اینکه دولت حق دخالت در انتخابات را ندارد و طبعا ما هم در امر انتخابات نمی توانیم به دولت نزدیک شویم. به اعتقاد بنده مجموعه اصول گرایان واقع نگر کسانی هستند که می توانند بهتر از دیگران به فرهنگ اسلام، فرهنگ انقلاب امام اعتقاد داشته باشند.
نماینده: آقای دکتر، بالاخره جریان دولت به دلیل مسائل سیاسی در کنار جبهه پایداری قرار نمی گیرد از این رو جبهه پیروان در انتخابات در وسط صحنه قرار دارد
بادامچیان: اصلاً بحث وسط و آن طرف نیست. جبهه پیروان خط امام و رهبری یک استراتژی دارد که از دولت در چارچوب خط ولایت و رای اکثریت مردم حمایت کند موتلفه هم همین خط را ادامه می دهد تشکل پایداری خودش اگر یک تشخیص دیگری دارد خب باید به تشخیص خود عمل کند.
نماینده: اولویت شما برای ائتلاف با کدامیک از دو جناح خواهد بود؟
بادامچیان: با هر دو
نماینده: این دو جریان که کنار هم قرار نمی گیرند؟
بادامچیان: ما تلاشمان این است که واقعاً نیروهای داخل نظام همه با هم حرکت کنند بعد هم در اسلام این نیست که ما با یکدیگر "جنگ قدرت" داشته باشیم وظیفه این است که کدام یک از نامزدها ها اصلح هستندبه او رای دهیم یا معرفی کنیم. اگر جبهه پایداری دید نامزدهایی که موتلفه اسلامی مطرح کرده است یا دوستان اعتدالی دولت، نه خود دولت (دولت حق ندارد در انتخابات دخالت کند) دیدند که معرفی شده های موتلفه بهتر از نیروهای خود هستند آنها را باید انتخاب کنند؛ معیار وحدت در اسلام سیاسی بده و بستان سیاسی نیست، "بده و بستان" برنامه ی غربی است.
نماینده: آقای بادامچیان یعنی در انتخابات یک فهرست ارائه شود؟
بادامچیان: اگر چند فهرست داده شود چه اشکالی دارد؟ هر کسی بین خود و خدای خودش بگوید این امانت مردم را می خواهم بسپارم دست این نامزد، از بین افراد ۱۰ فهرست در تهران ۱۰ تا ۳۰ تا می شوند ۳۰۰ نفر،مردم از بین این ۳۰۰ نفر ۳۰ نفر که در حقیقت بهترین هستند را رای دهند ، حالا آیا همه آنها حتماً باید از حزب ما باشد؟ از گروه ما باشد؟ به چه دلیل؟ خدا رحمت کند آیت الله شهید بهشتی را نمای سازمان تشکیلات حزب را که می نوشتیم فرمودند: اضافه کن و اضافه کردم تعهد در این تشکیلات الهی آن است که هر فردی در هر مسئولیتی قرار گرفت و یافت که فرد دیگری بهتر از او می تواند این مسئولیت را انجام دهد "تعهد الهی ایجاب می کند که او را بیاورد و خودش صادقانه با او همراهی کند که وجود لایتغیر ها برای اسلام مضر است". در حزب جمهوری اسلامی پیرامون مسئله نمایندگی فرمودند اگر ما دو نفر را بیابیم یکی حزبی و یکی غیرحزبی که هر دو صالح اند، اگر فرد غیر حزبی اصلح باشد قطعاً به او رای خواهیم داد و فرد صالح مان را کنار می گذاریم.
"اگر هر دو صالح بودند حتماً فرد حزبی را خواهیم گذاشت چون او کار تشکیلاتی می کند و یک امتیاز دارد پس اصلح است و اگر فرد حزبی مان اصلح بود با صراحت به ملت می گوییم این اصلح است و به او رای دهید" رای هم به دست مردم است ما که نمی توانیم کسی را در انتخابات اجبار کنیم بنابراین هوا و هوس ها، جناح بندی ها، حزب بازی ها را کنار بگذاریم،بده و بستان ها را کنار بگذاریم.اگر می خواهیم ائتلاف کنیم بگوییم چند تا از جناح ماچند تا از جناح تو این ائتلاف است؟ این یک معامله است راستی برسر چه چیزی معامله می کنید؟ شما و دوستان نمی دانید در این چند سال چقدر از این بحث ها رنج برده ایم . مبنا این است که دور هم جمع شویم ببینیم وظیفه الهی مان در انتخاب نمایندگان مجلس دهم در این موقعیت انقلاب، در این موقعیت جهانی اسلامی، و در این موقعیت منطقه چیست؟ و به فکر افراد اصلح و شایسته ترین ها باشیم تا مجلس مان مجلسی شایسته ترین ها باشد و خودمان هم نزد خدا جواب و ثواب داشته باشیم.
به طور مثال آقای حداد عادل عضو موتلفه اسلامی نیست پدرش عضو موتلفه بود برادر او شهید مجیدحداد عادل هم با من همکار و خیلی انسان ویژه ای بود، ولی اگر ما بخواهیم معرفی کنیم آقای حداد عادل را حتماً معرفی می کنیم چرا معرفی می کنیم؟ چون یک فرد متدین، خوب، خوش سابقه ،تجربه دار است چرا او را معرفی نکنیم اگر بین یک موتلفه ای و آقای حداد عادل قرار بگیریم او(حداد) را انتخاب می کنیم، حداد عادل عضو موتلفه نیست خب نباشد، در موتلفه اسلامی اصلاً این فرهنگ برما حاکم است. خدا هم کمکمان کند.
نماینده: آقای دکتر یک سال از عمر دولت تدبیر و امید گذشت، حزب موتلفه تاکنون چه ارتباطی را با دولت برقرار کرده است؟
بادامچیان: ما نامه و دیدگاه هایمان را برای آقای روحانی می فرستیم.
نماینده: برای دولت سابق هم همین رویه از سوی موتلفه صورت می گرفت، در این دوره(دولت روحانی) نامه نگاری ها تاثیرگذار بوده است؟
بادامچیان: بله حتماً، هیچ چیزی بدون تاثیر گذاری نیست اما اینکه میزان تاثیر چقدر است مهم است هر جا هم که لازم بدانیم محکم می ایستیم (چه در موافقت چه در عدم همراهی)
نماینده: آیا حزب موتلفه تاکون پیرامون احیای فعالیت خانه احزاب نامه ای به وزارت کشور ارسال کرده است؟
بادامچیان: مکاتبه نداشته ایم. ما که از خدا می خواهیم یک باشگاهی داشته باشیم تا در آن همه احزاب جمع شوند اما به شرطها و شروطها. آنها هم که خانه احزاب را مطرح می کنند دنبال احیاء آن نبوده اند می خواهند خانه احزاب پایگاه شان شود، اکثر این نوع تشکلها تشکلی هستند که تعداد بسیار محدودی دارند بعد هم ۳۰ حزب به این محدودی که به برکت همراهی بنده و سایر دوستان در کمیسیون احزاب به آنها مجوز داده شد ۳۰ تا ۱۰ نفر می شوند ۳۰۰ نفراین سیصد نفر ۳۰ تا رای دارند آنکه ۲۴۰ دفتر در ۳۱ استان با این همه نیرو دارد چه طور می شود؟! ، آن ها به این علت دنبال احیای خانه احزاب بودند الان هم خانه احزاب به علت سوابقش موجودیت ندارد دوم این که شما تعیین تکلیف کنید آرا اعتبارش به چیست؟ اگر اعتبار یک حزب اعضایش است و تعریف حزب به این معناست که بتواند در توده مردم نفوذ داشته باشد چقدر آن تشکل های محدود نفوذ دارند؟ چند تا عضو دارند؟ چند سال است یک کنگره نتوانسته اند برگزار کنند در حالی که موتلفه هر سال کنگره برگزار می کند از این رو آن خانه احزاب به هیچ جا نمی رسد چون قصد این دوستان قصد بهره برداری جناحی سیاسی است قصد خالصی برای این که احزاب بخواهند جمع شوند ندارند و الا با ما همراهی می کردند.
بنده در دور اول پیشنهاد کردم چون در بین ما یک روحانی از آن دوستان بود، در حالی که شخصا مشی و خط او را قبول نداشتم ولی گفتم او را رئیس خانه احزاب بگذاریم و با هم صحبت کردیم؛ البته در دور بعد ما رای آوردیم و داشتیم کار میکردیم.
" ساختمان وزارت کشور را ما گرفتیم، پول از رئیس جمهور وقت(محمد خاتمی) چه کسی گرفت؟ شما هر چه گفتید نداد. جالب است که هشتاد هزار تومان پول تلفن همراه فردی که در وزارت کشور کار میکرد و از آن استفاده کرده بودند را نمی دادند، تلفن او را قطع کرده بودند و میگفت هشتاد هزار تومان من را بدهید و نمیدادند".من نامه به خاتمی نوشتم و او ۱۵ میلیون تومان کمک کرد
من و دکتر غفوری داشتم برای خانه احزاب دفتر میخریدیم، بالای کوچه عطارد مدرسهای بود که سی و هفت اتاق داشت و داشتیم آن را ۳۷۰ میلیون تومان برای خانه احزاب میخریدیم ضمن اینکه با دفتر محمد خاتمی صحبت کردیم و قرار شد از بودجه در اختیارش، برای خرید این دفتر به ما کمک کند. الان این دفتر چند میلیارد ارزش دارد، اگر خریده شده بود پایگاه خوبی بود و دیگر محتاج به وزارت کشور نبود. اما در انتخابات تقلب کردند و من هم دیگر آنرا پیگیری نکردم، البته پس از آن انتخابات تقلبی.
"من و دکتر غفوری به دیدار خاتمی رفتیم از او خواستیم وجه قیمت آن خانه را کمک کند تا آنها بخرند ولی خاتمی صراحتا گفت: وقتی شما و آقای غفوری فرد آنجا نباشید، من به این ها پول نمیدهم و پول هم نداد."
نماینده: آقای بادامچیان پوست اندازی در جریان اصلاحات را چگونه ارزیابی می کنید به خصوص پس از اعلام موجودیت «ندا»؟
بادامچیان: ندا که باعث دعوا شده است. بعضی از افراد ازآن انصراف و بعضی ها استعفاء دادند. آقای صادق خرازی گفت برای چه استعفاء می دهید بیایید کار کنید.شما عسگر اولادی ما را ببینید که این همه اصلاح طلبان را دعوت کرد و چه جور با او برخورد کردند. یا در همین قضیه شورای شهر تهران خانم راستگو به قالیباف رای داد آنها او را از حزب کار اخراج کردند.آیابا این تنگ نظری واقعاً می توانبد کشور را اداره کنند؟ من مقاله ای در نشریه شما نوشتم پیرامون نو اصلاح طلبی آقای تاجیک نوشتم و آوردم: این ها مشکل شما را حل نمی کند مشکل شما فاصله های اصلاح طلبان از نظر تفکر، روش و منش و فرهنگ اصیل با توده های ملت مسلمان ما است».
نماینده:برای تقویت بدنه اصولگرایی چه اقداماتی انجام می دهید؟
بادامچیان: با آنها(اصولگرایان) همراهی، همکاری، همفکری و همگرایی می کنیم. شما می بینید ما همه جا حضور داریم و با همه آنان دیدار،صحبت و برنامه ریزی می کنیم و به همه آن ها یک چیز می گوییم، می گوییم یک موقع است که ما می خواهیم به قدرت دست یابیم بنابراین به دنبال عبد قدرتیم اما نه ما به دنبال عبد خدمت و وظیفه ایم وقتی می گویند یکی برود کنار، قبل از همه ما کنار می رویم و این را سال های پیش نشان دادیم، این موضوع یک بار و یا دو بار صورت نگرفته است پس بنابراین با اصولگرایان همراهی می کنیم.
در جامعه هم این ذهنیت را باز می کنیم که راه نجات کشور و مشکلات اقتصادی و راه اینکه جامعه در سعادت و خوشی به سر ببرد ایجادجامعه نمونه اسلامی است که حاکمش رجایی و باهنر و رئیس قوه قضاییه آن بهشتی و دادستان شهید لاجوردی و چریکش اندرزگو بود.
نماینده: آقای بادامچیان جامعه نمونه اسلامی در حال حاضر باید با چه ویژگی هایی تشکیل شود؟
بادامچیان: مختصات آن باید منطبق با دهه چهارم و دهه پنجم نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.
نماینده: دهه چهارم به نام "دهه پیشرفت و عدالت" نامگذاری شده است و در این دهه پیشرفت در کنار عدلت مورد توجه قرار گرفته، "توسعه" در کنار پیشرفت و عدالت را چگونه می بینید؟
بادامچیان: همه این شعارها مفید است و همه این شعارها را می شود اجرا کرد ولی باید پرسید کدام عدالت؟ عدالتی که غربی ها می گویند؟! نظام لیبرال دموکراسی، کاپیتالیستی غرب ظلم محض است در این نظام یک طرف معادله سرمایه دار و یک طرف بی سرمایه است، این ظلم و تبعیض است در حالی که آن ها هم می گویند عدالت اجتماعی برقرار می کنیم اما عدالت اجتماعی کاپیتالیسیتی و سرمایه داری عدالت نیست.
نکته دوم عدالت مارکسیستی است آنها هم می گویند عدالت، که آنهم عدالت نیست؟ نکته سوم: عدالت سوسیالیستی است، که آنهم عدالت نیست. آن عدالتی که از مهد اسلام برمی خیزد و برگرفته از اصول و دین مذهب ماست در واقع عدالت است. وقتی می گوییم خدا عادل است یعنی چه؟ منظور توسعه را هم باید تعریف کنیم، یک زمانی در دولت اصلاحات بحث توسعه را مطرح کردند و گفتند "توسعه لازم است" یعنی مقدم بودن توسعه یا آزادی،در حالیکه هردو باید با هم باشند لکن اول باید برویم به سمت آزادی در حالیکه این نوعی بازی سیاسی است که در اصل از غرب تقلید کرده اند یعنی توسعه ای که بر اساس فرهنگ سوسیالیستی ویا فرهنگ مارکسیستی و یا بر حسب ملی گرایی شکل می گیرد. در اصل آش شله قلمکاری از توسعه می باشد و در ایران جواب نمی دهد چرا که توسعه باید با فرهنگ خاص اسلام در یک جامعه اسلامی مورد توجه قرار گیرد. اسلام در مسائل سیاسی و اقتصادی می فرماید اگر شما دارای امکانات و تمکن هستید به خانواده تان سعه بدهید. می گوید وقتی می خواهید مسئولیت داشته باشید باید "سعه صدر" داشته باشید سینه پهنایی داشته باشید، بنشینید با مردم حرف بزنید، همفکری کنید، توسعه ای که میخواهید بدهید توسعه عدالت محور باشد.توسعه لازم است اما باید پرسید کدام توسعه؟ و با کدام معیار و فرهنگ توسعه ای؟ بحثی که کارگزاران گفتند این بود« ما فعلاً توسعه اقتصادی می دهیم ولو عدالت نباشد بعد که وضع در جامعه خوب شد سعی می کنیم عدالت برقرار شود» در حالی که وقتی توسعه بر مبنای غیر عدالت شکل بگیرد پیشرفت نمی کندو عدالت را تامین نخواهد کرد. گاهی برخی به ما می گویند شما سنتی فکر می کنید در حالیکه پیشرفته ترین بحث را بیان کرده ایم و این بحث و حرف یک بحث نو و اسلامی است که توسعه بر مبنای اقتصاد اسلامی و براساس محور عدالت و در جهت جامعه نمونه اسلامی باید سامان یابد درباره پیشرفت هم باید دید پیش به سوی چه نتیجه ای می خواهیم برویم؟ و پیشرفت به کدام طرف است؟ آیا به طرف یک جامعه نمونه غربی مثل سوئیس؟ بله آن جا یک ملت محدودی دارد و پیشرفت اقتصادی هم دارد ولی جامعه آن دچار انواع مشکلات اخلاقی و روحی است یا از همین عمان که ۳ و نیم میلیون جمعیت دارد نام ببریم، پول نفت بی دریغ در اختیار دارد و از آن استفاده می کند درآمد بالایی دارد و استکبار هم مخالف رژیم آن نیست لذا به ملت (مردم عمان) رفاه داده اما این رفاه، رفاه مادی است. پیشرفت ملت و کشور ما به سوی ایجاد جامعه ای سراسر رفاه عادلانه و خوشبختی همه جانبه باید باشد.
نماینده: جریان رقیب، نظریه وارداتی مثل توسعه یا آزادی را جا انداخته و با همین نظریه به دنبال جذب رای مردم بوده و هست از طرف دیگر هم آقای روحانی می گوید مشکل افراط و تفریط است؛ به نظر جنابعالی در حال حاضر توانایی اجرا کدامیک از این موارد را داریم و نیازمندی جامعه کدام است؟
بادامچیان: نظام اسلامی ایران، توانایی اجرای همزمان آزادی، توسعه و پیشرفت را دارد، نظام اسلامی نظام تحمیلی و اکراهی و اجباری نیست مردم باید بیایند و خود انتخاب کنند لکن امور دردنیا تدریجی است. مردم ۳۰ و چند سال است تجربه کسب کرده اند و نه امام خمینی(ره)و نه امام جدیدمان چیزی را تحمیل نکرده اند حتی در بحث حجاب که ضرورت اسلام است هیچ تحمیلی صورت نگرفت و هر کس هر جور دلش می خواهد حجاب می گیرد البته باید کار فرهنگی صورت گیرد تا در اثر این فعالیت فرهنگی، حجاب انتخابی نه اجباری باشد با توجه به اینکه حجاب برتر از نظر نظام چادر می باشد.
برای دستیابی به توسعه اسلامی عدالت محور باید بدانیم چه برنامه ای داریم. یعنی از یک مجموعه تشکیلاتی منظم(حزب موتلفه) که در سراسر کشور عضو دارد و چهره های سالم متدین و تجربه آموخته ای هم در آن حضور دارد، ۳۰ و چند سال در نظام جمهوری اسلامی صادقانه خدمت کرده و الان هم در حال خدمت است از این رو باید طرح و برنامه داشته باشدتا بقیه تشکلها و مجموعه های حکومتی متوجه شوند هرمجموعه نظرش درباره چگونگی توسعه و پیشرفت عدالت محور چیست؟
معتقدیم در کشور دو نوع نیرو داریم، نیروی داخل نظام و نیروی مقابل نظام، مقابل با نظام را نمی شود برای نظام به کار گرفت. نمی شود رفت گفت: آقای اکبرگنجی از آن طرف آب بلند شو بیا، نمی شود گفت آقای ضدانقلاب شما که فرار کردی برگرد مگر این که او خود را اصلاح کند و برگردد.
نیروهای درون نظام متفاوت اند یعنی بخشی از آنها اصول گرایند با طیف های مختلف و یک گروه اصلاح طلب و گروه دیگر اعتدالی و یک گروه پایداری و یا گروه های دیگر هستند، اینان داخل نظام اند از این رو بنده می گویم با همه آنها می توان کار کرد یا نکرد"؟ این صحیح نیست که دولتی می آید و اتوبوسی می آیند و می روند البته شاید حالا دیگر اتوبوس هم شده قطار، یک قطار می برند یک قطار می آورند و همه را تغییر می دهند چرا؟ این ثبات، نیرو های مملکت را به هم می زند مدیری که در دوران دولت آقای هاشمی بوده است در دولت اصلاح طلب خاتمی به او می گویند "تو پیام ۲ خرداد را نفهمیدی" چندین هزار مدیر لایق این مملکت را باندی کنار گذاشتند. مشکل سر این است آن کسی که می خواهد در نظام اداری کشور خدمت کند باید روی ضابطه اداره کند مثل رجایی که پسرش آمد (البته یک پسر هم بیشتر نداشت) آمده بود دم نخست وزیری و به نگهبان آنجا گفته بود "یک موتور به من بده یه دور بزنم" . او گفت که من نمی توانم بدهم چرا که این موتورها برای بیت المال است اما موتور خودم را می دهم موتور خودش را داد و او دور زد، آقای رجایی متوجه شد نگهبان را خواست و گفت: «برای چه به او موتور دادی گفت: خب پسر شما( پسر نخست وزیر است) ضمن اینکه من موتور خودم را دادم و رجایی به او گفت اگر از آن موتور داده بودی همین الان اخراجت می کردم اما موتور خودت را به پسر من دادی، آیا تو به پسر هر کس که بیاید این جا(نخست وزیری) موتورت را می دهی یا چون پسر نخست وزیر است داده بودی؟! دیگر این کار را نکن پسر نخست وزیر با بقیه مردم چه فرقی می کند؟! اگر این فرهنگ رجایی باشد که معتقدم این فرهنگ باید در اداره کشور رایج شود تا کشور به پیش رود.
آنگاه چرا هر رئیسی می آید این را کنار بگذارد چون باند او نیست و یا سرکار بیاورد چون باند او است. اگر اصولگرا یا اصلاح طلب داخل نظام نه اصلاح طلب فتنه گر، فرهنگ خدمت بر پایه ارزش ها را داشته باشند چرا در تغییر دولت ها او را تغییر دهند؟
الان می خواهند اقتصاد را حل کنند اقتصاد را نمی توانند حل کنند چرا؟، چون حقوق کارگر و حقوق کارفرما و حقوق کار را برمبنای اسلام رعایت نمی کنند. از گذشته تا به حال مدام شعار داده اند اما با این حال آیا کارگر عزت دارد؟ از تولید سخن می گویند، باید پرسید کشاورز چقدر سود دارد؟! چرا کشاورزان، کشاورزی را رها می کنند و به شهر می آیند چون درآمد در شهر بیشتر از کشاورزی است از این رو به زور هم نمی توانند از او بخواهند در محلی که در حال کشاورزی است حضور داشته باشد باید این چرخه معیوب را معکوس کنیم یعنی اینکه درآمد در کشاورزی بیشتر از درآمد در حاشیه شهر باشد اگر این شد طرف با عشق و علاقه می رود و کار می کند و کشور رو به پیشرفت و توسعه و شکوفایی اقتصاد می رود. برای توسعه صنعت هم باید مناسبات فعلی در صنعت تغییر یابد تا تولید صنعتی با احترام به کارگر صنعتی، کاردان صنعتی، مهندس صنعت، کارفرما . سرمایه گذار در صنعت رشد کند مهمتر آنکه با اقتصاد تقلیدی از سرمایه داری غربی و سوسیالیسم غربی یا کمونیستی و چپ و راست نمی توان به پیشرفت و توسعه دست یافت.
نماینده: آقای دکتر از وقتی که ما دادید کمال تشکر را دارم.
بادامچیان: خواهش میکنم. موفق باشید.
نظر شما